ن : حمیــدشیخ حسینی
ت : جمعه 14 مهر 1391
ز : 10:22 بعد از ظهر |
+
می خواستم که هدیه کنم آسمان به تو.
افتاد چشم آینه ها ناگهان به تو.
تکثیر شد نگاهِ تو در بیکران و ، من.
دلبسته چون کبوتر بی آشیان به تو.
شعری بخوان به لحن قشنگت، که می رسد.
سرچشمه ی بدیع و معانی بیان به تو.
اردیبهشت می چکد از چشم ابری ام.
باران به من شبیه و گل ِارغوان به تو.
حافظ حراج کرد بخارا به خال ِ او.
من می دهم تمامی ِ هندوستان به تو.
نظرات شما عزیزان:
:: موضوعات مرتبط:
چشم آینهــــــ ها،
،
:: برچسبها:
شبــــــــ,
شعر,
,